‏نمایش پست‌ها با برچسب خشونت_علیه_زنان#حجاب_زنان#. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خشونت_علیه_زنان#حجاب_زنان#. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۲ اسفند ۱۶, چهارشنبه

خشونت های جمهوری اسلامی علیه زنان

 



زنان ایران که  با انقلاب مشروطه و در دوران پهلوی‌ها توانسته بودند برای یافتن جایگاه شایسته‌ی خود در جامعه تلاش کنند و با پشتیبانی‌های حقوقی و قانونی به سوی پیشرفت در آموزش و اشتغال گام بردارند، پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ با سد نظام جمهوری اسلامی روبرو شدند.حکومت اسلامی نخست با تحمیل حجاب اجباری و بعد با اجرای محدودیت‌های آموزش و اشتغال و قانونی کردن تبعیضات ضدزن تلاش کرد نیمی از جامعه را از صحنه‌ی زندگی اجتماعی حذف کند.ایدئولوژی مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی در کنار قوانین مبتنی بر احکام شریعت که به خودی خود ضدزن هستند ، مدافع و حامی مرتکبان خشونت علیه زنان است و با همین پشتوانه، صحنه‌های شنیع خشونت علیه زنان در ایران افزایش می‌یابد و دست افراد نادان و ناآگاه مانند حزب‌اللهی‌ها و آتش‌به‌اختیارها را برای ارتکاب خشونت علیه زنان باز می‌گذارد بعلاوه، گشت‌های انتظامی و ارشاد اسلامی در کوچه و خیابان مزاحم زنان و دختران شده و با بی‌احترامی به ضرب و جرح و دستگیری آنها به دلیل «بدحجابی» می‌پردازند به برخی از روش هایی که جمهوری اسلامی  توسط آن زنان را محدود کرده می پردازیم:

خانواده

همه ما می دانیم که خانواده یکی از راه‌های کنترل زنان و محدود کردن زنان در زندگی و حتی شئونات شخصی و تصمیمات خرد و کلانشان بوده است. حکومت به خوبی موفق شده با مکانیسم‌هایی چون عرف و سنت و مذهب و از همه مهم‌تر قانون، خانواده را به مهم‌ترین و اولین نهاد محدود کردن حوزه عمل و تصمیم‌گیری زنان بدل کند.بسیاری از خانواده‌ها “اجازه” حضور در متن انقلاب را به زنان و دختران نمی‌دهند در حالی که مردان و پسران همان خانواده ممکن است حضور فعال در میدان داشته باشند.حضور زنان در جامعه زیر سایه مفاهیمی از قبیل آبرو و به بهانه امنیت، همواره با محدودیت روبه‌رو بود و با مخافت از طرف خانواده مواجه شد؛ چرا که نحوه مواجه و برخورد نیروهای سرکوبگر با زنان انقلابی دلیل محکمی خواهد بود برای این مخالفت.

حکومت

خشونت و سرکوب شدید زنان توسط حکومت بر کسی پوشیده نیست. این خشونت ابعاد و اشکال وسیع و متنوعی دارد و تمام عرصه‌های زندگی زنان اعم از خصوصی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در بر می‌گیرد. بی اغراق زنان بیشترین و شدیدترین سرکوب را طی حکومت جمهوری اسلامی متحمل شده‌اند. کنترل بدن زن، محدودیت تحرک اجتماعی او، ممنوعیت نقش آفرینی سیاسی و اقتصادی او همگی زیر لوای قوانین جمهوری اسلامی عملی شده‌اند. صد البته زمینه‌های سنتی و فرهنگی برای پذیرش این سرکوب در جامعه مردسالار ایران از قبل فراهم بوده و جمهوری اسلامی در راستای اهداف تمامیت خواهانه خود، اهرم فشار قانونی را با موفقیت به کار گرفته است.

خشونت جنسی، کلامی، فیزیکی و روانی از جمله اهرم‌های فشار حاکمیت برای سرکوب زنان است. هرزه خواندن زنان بی‌حجاب، اعمال هرگونه خشونت جنسی به زنانی که عاملیت بر بدن و زیستشان را در خیابان تمرین میکنند و در صف مقدم مبارزات مدنی این روزها هستند یکی از ابزارهای همیشگی حاکمیت جهت عقب راندن نیروهای پیشروی زنانه بوده است.بسیاری از زنان مبارز انقلابی این روزها از طرف عاملین حکومت تهدید به تجاوز و آزارجنسی می‌شوند که خود از جمله شدیدترین خشونت‌ها بر علیه زنان است. اما حقیقت تلخ این است که رژیم تنها به تهدید بسنده نکرده و زنان زیادی را چه در خیابان و چه در زندان، تحت خشونت‌های جنسی قرار داده است.

جامعه

جامعه ایران همچنان یک جامعه مردسالار به شمار می‌رود که به لطف حاکمیت این مردسالاری پشتوانه قانونی هم یافته است. باور غالب در جامعه این است که زنی که حق انتخاب بر بدن و زندگی‌اش را به هر روشی مطالبه کند، عفت و نجابت خودش را زیر سوال برده و در نتیجه مستحق هرگونه تعرض به حریم شخصی خود است. زنانی که بر خلاف تمام باورها و عرف و قوانین جامعه مطالبه‌گری می‌کنند، واقع از دید نگاه مردسالار و سنت‌زده بسیاری، مجوز تعرض به خود را صادر کرده‌اند.

این باورها عرصه را برای زنان تنگ و زنان در جمهوری اسلامی ایران از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند. از جمله این نابرابری‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

پوشش اجباری سر و بدن

برابری دو زن با یک مرد در موارد نیاز به شاهد در دادگاه

نداشتن اجازه خروج از کشور بدون اجازه شوهر

نصف  بودن دیه زن نسبت به مرد

نصف بودن سهم الارث زن نسبت به مرد

اجازه نداشتن ورود به ورزشگاه‌ها 

ممنوع بودن آواز خواندن زنان

تبعیض جنسیتی در تحصیل و اشتغال و گذاشتن سهمیه کنکور و اشتغال برای مردان

درآمد کاری کمتر و نابرابر با مردان

ممنوع بودن موتورسواری برای زنان

از سوی دیگر، چندهمسری، صیغه، کودک‌همسری و حق ارث و تعدی و آزار جنسی و تجاوز در قوانین کیفری تحت عنوان «تمکین» در زندگی زناشویی، همگی مصداق بی‌حرمتی و خشونت علیه زنان هستند.

ممنوع بودن ورود زنان به برخی از مکان‌های عمومی

در ایران "ورود بانوان به قهوه‌خانه‌های معمولی غیرقانونی است و تنها آقایان اجازه رفت و آمد در این اماکن را دارند... در مورد قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌های سنتی نیز ارائه سرویس قلیان به بانوان غیرمجاز است این ممنوعیت به عرف نسبت داده می شود همین استدلال را در مورد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها نیز می توان ارائه کرد.همه این محدودیت های زن به خاطر جنسیت خود و به علت صرفاً زن بودن مورد اعمال زور و تضییع حق قرار می گیرد.تمامی محدودیت های سیستماتیک بر تمامی جنبه‌های زندگی زنان از سلامت و امنیت فردی‌شان گرفته تا سلامت روان کودکان‌شان تأثیر می‌گذارد.

جنبش "زن زندگی آزادی" برغم سرکوب پابرجاست

  علیرغم سرکوب‌های وحشیانه و مداوم این حاکمیت زن‌ستیز در طی ۴۵ سال گذشته، به ویژه پس از  قیام  شجاعانه زن، زندگی، آزادی، به‌هیچ‌عنوان قصد با...