۱۴۰۴ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

روایت «تهران» از جاستینا

 


جاستینا در ترانه «تهران» با ترکیب هیپ‌هاپ درآمیخته با حسرت یک تبعیدی برای دیدار زادگاهش، تصویری زنده از شهری پر از عشق و درد می‌آفریند. این ترانه، تهران را شهری می‌بیند که هم زادگاه خاطره‌هاست و هم صحنه رنج و سرکوب. موسیقی او، با ریتم‌های تند و صداهای آشنا، قصه‌ای از مقاومت و امید را روایت می‌کند.جاستینا (نام اصلی: فریماه حبشی‌زاده اصل) خواننده و ترانه‌سرای رپ فارسی در سال ۱۳۶۸ در تهران متولد شده و از شناخته‌شده‌ترین و قدیمی‌ترین رپرهای زن در ایران محسوب می‌شود. او فعالیت حرفه‌ای‌اش را از سال ۱۳۹۰ (حدود ۲۲سالگی) در سبک‌های هیپ‌هاپ، رپ فارسی و ریتم‌اندبلوز آغاز کرد.جاستینا تحصیلات خود را در رشته تئاتر به پایان برده و علاوه بر فعالیت در حوزه موسیقی، به عنوان بازیگر تئاتر نیز فعالیت داشته است. علاقه او به خوانندگی از کودکی شکل گرفت و در ۱۷سالگی وارد استودیوی زیرزمینی موسیقی شد. اولین اثر حرفه‌ای او، کاوری از آهنگ نمی‌خوام ریحانا بود که به شهرتش کمک کرد.موضوع بیشتر ترانه‌های جاستینا مسائل اجتماعی، مشکلات زنان و حمایت از حقوق آنهاست که در آثاری مانند کاش دنیا بهم یه دختر بده و به این آزادی بخند به‌وضوح دیده می‌شود. او در فضای مجازی از محبوبیت بالایی برخوردار است و یکی از معدود خوانندگان زن رپ ایرانی است که به شهرت قابل‌توجهی دست یافته. برخی از آثار معروف او شامل میرقصم، او مای گاد همراه با جامین، عروسک، گربه نر ودختر رپ است. جاستینا به تازگی ترانه تهران را منتشر کرده. نکته اصلی در این ترانه فاصله‌گیری هوشمندانه هنرمند از نوستالژی‌های مرکزگرا و نگاه تونل زمانی به پشت سر است. او همچنان بر واقعیت‌های جاری و ساری در تهران، شکاف طبقاتی، تبعیض و ستم ملی تأکید دارد و با این حال مانند هر انسان تبعیدی دیگری دلبسته زادگاهش است.  ترانه تهران از جاستینا، با صدای مخدوش گوگوش در چند ثانیه اول، حسرتی از گذشته را زنده می‌کند، اما این گذشته‌نگری چنانکه پیش از این هم اشاره کردیم در حد صدایی‌ست که از زمانه‌ای از یاد رفته و تباه شده به جای مانده و حالا با صدایی که الفبای شهر را تکرار می‌‌کند می‌آمیزد که فضای سرکوب روزانه را نشان دهد. تهران در این ترانه شهری است که گربه‌هایش با مرگ موش می‌میرند، کودکان کار در خیابان‌هایش پرسه می‌زنند و حاشیه‌نشینان و کودکان فلک‌زده در متن زندگی اجتماعی پر از خشونت، در آن نفس می‌کشند و برای بقا دست و پا می‌زنند.در سطرهای این ترانه یک تبعیدی فریاد می‌زند. او خانه‌ها و کافه‌های مجلل شمال شهر را نمی‌بیند. او از منظر یک انسان دردمند، از منظر یک انسان آرزومند که از تبعیض در عذاب است به زادگاهش نگاه می‌کند. اشاره به گورستان‌ها و نابودی کوه‌های شهر توسط سوداگران، رنج‌های اجتماعی و طبقاتی ذهن او را درگیر کرده و او را عذاب می‌دهد. پایان ترانه، با دعوت از تهران برای روایت خودش، شهری را نشان می‌دهد که هم قربانی است و هم قربانی می‌گیرد.جاستینا از سال ۱۳۹۰ در رپ فارسی و هیپ‌هاپ فعالیت می‌کند و با تمرکز بر مسائل زنان، صدایی متفاوت به این صحنه آورده است. در برخی آهنگ‌های او مانند می‌رقصم و عادت،  او با ترکیب رپ و آر‌اند‌بی، ملایمت را به موسیقی‌اش تزریق می‌کند که این سبک را به ترپ یا ملودیک رپ نزدیک می‌کند. جاستینا دارای صدای آلتوست که در رپ فارسی زنان کمیاب است و به او کمک می‌کند تا با قدرت بیشتری ترانه‌هایش را اجرا کند. تکست‌های رک و بی‌پروا در کنار به‌کارگیری برخی از اشعار کلاسیک فارسی در گستره سعدی تا پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد نمایانگر هوشمندی در آمیخته با صراحت اوست.پیش از این جاستینا در ترانه‌هایی مانند فتوا و فاک یو ارباب به صورت مستقیم نظام و نابرابری‌های اجتماعی را نقد کرده و در آهنگ‌هایی مانند گربه نر و خفقان به مشکلاتی مانند فقر، سرکوب و بحران‌های سیاسی پرداخته است.هیپ‌هاپ، با ریتم تند و کلمات صریح، قالب مناسبی برای تهران است. این سبک به جاستینا اجازه می‌دهد تا از کودکان کار تا سرکوب سیاسی را بی‌پرده روایت کنند. تکرار تهران زندان و بازی با واژگان، ترانه را به فریادی جمعی تبدیل می‌کند که در ذهن مخاطب می‌ماند. رپ زیرزمینی فارسی، که همیشه بستری برای مقاومت بوده، در این ترانه با صدایی صادقانه ادامه می‌یابد و رنج تبعید و اعتراض را به شکلی اثرگذار منتقل می‌کند.تهران قصه‌ای از عشق به وطن و خشم از تباهی آن است. این ترانه، با پیوند موسیقی و حقوق زنان، نه‌تنها برای ایرانیان تبعیدی نوستالژیک است، بلکه برای مخاطبان جهانی پیامی از ایستادگی دارد. جاستینا با به‌کاربردن واژه تبعیدی به‌جای مهاجر، بار سنگین سرکوب و جدایی اجباری را فریاد می‌زند و ترانه را به بیانیه‌ای علیه نظام حاکم تبدیل می‌کند.

۱۴۰۴ تیر ۲۲, یکشنبه

خشونت آنلاین همبستگی و مبارزاتمان را هدف قرار گرفته است

در عصر دیجیتال، جایی که صداهای خاموش می‌توانند در شبکه‌های اجتماعی شنیده شوند و جنبش‌ها با یک توییت یا استوری جان می‌گیرند، فضای آنلاین به میدان جدیدی برای مبارزه و همبستگی تبدیل شده است. اما در کنار این ظرفیت بی‌نظیر، تهدیدی روزافزون نیز رشد کرده: خشونت آنلاین. خشونتی که بی‌صدا نیست، بلکه دقیقاً با هدف ساکت کردن صداها، نابود کردن اتحادها، و تضعیف مبارزات عدالت‌طلبانه عمل می‌کند.خشونت آنلاین تنها به توهین و فحاشی در نظرات محدود نمی‌شود. این پدیده طیف وسیعی از اقدامات آزاردهنده، تهدیدآمیز و سرکوبگر را شامل می‌شود: حملات هماهنگ به فعالان و زنان در فضای مجازی. انتشار اطلاعات شخصی (doxing).شایعه‌پراکنی و تخریب شخصیت.نفوذ به گروه‌ها، صفحــات یا پلتفرم‌ها برای برهم زدن سازمان‌دهی‌ها.استفاده از ترول‌ها و ربات‌ها برای ایجاد تفرقه و دلسردی.هدف همه این اقدامات یک چیز است: شکستن اتحاد، ساکت کردن صداهای جسور، و بی‌اثر کردن تلاش‌های جمعی برای تغییر.در کشوری مانند ایران، که رسانه‌های رسمی تحت کنترل شدید هستند، فضای مجازی برای بسیاری از کنشگران، زنان، اقلیت‌ها و معترضان به تنها بستر ابراز وجود و سازماندهی تبدیل شده است. همین مسئله باعث می‌شود حکومت‌ها، گروه‌های فشار، و نیروهای سایبری به‌شدت نگران قدرت همبستگی آنلاین باشند.حملات سایبری به صفحات فعالان حقوق زنان، کمپین‌های ضدخشونت، یا تجمعات مجازی مخالف سرکوب – همه نشان از درکی عمیق از این واقعیت دارد: آن‌ها می‌دانند اتحاد دیجیتال می‌تواند تهدیدی واقعی باشد.خشونت آنلاین اغلب جنسیت‌زده، قومیت‌زده، و ایدئولوژیک است. در ایران و کشورهای مشابه، زنان فعال در زمینه حقوق بشر و فمینیسم، اولین هدف خشونت‌های دیجیتال هستند. پیام‌های تهدیدآمیز، توهین‌های جنسی، ساختن روایت‌های کاذب درباره زندگی شخصی آن‌ها، و حملات ساختارمند به صفحات و پست‌هایشان، ابزارهایی برای خاموش‌کردن آن‌هاست.همین‌طور، اقلیت‌های جنسی، قومی و مذهبی که از فضای مجازی برای بیان صدای خود استفاده می‌کنند، بیشتر از دیگران در معرض حملات هماهنگ و تهدید قرار می‌گیرندیکی از خطرناک‌ترین ابعاد خشونت آنلاین، تأثیر روانی و جمعی آن بر شبکه‌های همبستگی است. این خشونت‌ها نه تنها افراد را خسته، مضطرب یا منزوی می‌کنند، بلکه شک و تردید را میان اعضای یک گروه تزریق می‌کنند. با ایجاد حس ناامنی، ترس، و اختلاف، مبارزات جمعی تضعیف می‌شود.گاهی، حتی خود فعالان به دلیل ترس از حمله یا بدنامی، از ادامه فعالیت منصرف می‌شوند یا از گروه‌های مشترک فاصله می‌گیرند. این همان چیزی است که خشونت آنلاین می‌خواهد: پراکندگی، انزوا، و سکوت.مقابله با خشونت آنلاین تنها به ابزارهای فنی خلاصه نمی‌شود. این مقاومت، فرهنگی و سیاسی نیز هست. برخی راهکارهای ضروری عبارتند از: آموزش سواد رسانه‌ای و امنیت دیجیتال برای فعالان. ایجاد شبکه‌های حمایتی آنلاین برای پاسخ جمعی به خشونت‌ها. شناسایی و مستندسازی حملات دیجیتال برای پیگیری حقوقی یا رسانه‌ای. ساخت فضاهایی امن برای به اشتراک‌گذاری تجربیات آسیب‌دیدگان از خشونت دیجیتال.پاسخ گروهی و عمومی به کمپین‌های خشونت‌آمیز، به‌جای سکوت انفرادی .با وجود همه این خشونت‌ها، تاریخ معاصر ایران – از جنبش سبز تا اعتراضات زن‌زندگی‌آزادی – نشان داده است که فضای مجازی همچنان ابزار قدرتمندی برای اتحاد، افشاگری و امیدسازی است. سکوت در برابر خشونت آنلاین، تنها آن را تقویت می‌کند. اما ایستادن در کنار هم، حتی در فضای مجازی، آن را خنثی می‌سازد.پس بیایید نه‌تنها از خشونت آنلاین نترسیم، بلکه آن را بشناسیم، افشا کنیم و با هم از آن عبور کنیم.خشونت دیجیتال، واقعیت تلخ امروز ماست. اما همبستگی دیجیتال، امکان آینده‌ای روشن‌تر است.آن‌ها می‌خواهند ما بترسیم، پراکنده شویم و ساکت بمانیم.ما اما می‌توانیم آگاه‌تر، نزدیک‌تر و مقاوم‌تر از همیشه بایستیم.


 

زندان به‌مثابه ابزار سرکوب: از شنبه خونین قزلحصار تا تشدید خشونت سازمان‌یافته

 ترکیب ضرب‌وشتم، انتقال اجباری، و بی‌خبری از وضعیت محکومان به اعدام، نه تنها ابزار کنترل فیزیکی، بلکه سلاحی روانی برای ایجاد ترس و ناامیدی د...