وضعیت حقوق زنان در ایران از دوران پیش از انقلاب تا به امروز مسیری پر از
چالش و مبارزه بوده است. تبعیضهای جنسیتی، محدودیتهای قانونی مربوط
به ازدواج، طلاق، حضانت، ارث و دیگر موارد، زنان را در موقعیتهای نابرابر قرار
داده است.قوانین مربوط به
حجاب اجباری و دسترسی نداشتن زنان به برخی مشاغل و فعالیتهای اجتماعی از دیگر
محدودیتهایی هستند که زنان در ایران با آن مواجه شدهاند. افزایش فعالیتهای
مدنی و اعتراضات زنان در ایران در پرتو خیزش انقلابی که از شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، بیشتر به چشم میخورد.
زنان در خیزش انقلابی به نمادهایی از مقاومت در برابر تبعیض جنسیتی، نقض حقوق بشر
و محدودیتهای آزادی بیان تبدیل شدند و نقش آنها نه تنها در ایران بلکه در سطح
بینالمللی به عنوان نقطه عطفی در مبارزه برای حقوق و آزادیها دیده میشود. عدهای به واسطه فعالیتهای سیاسی و شماری نیز به دلیل تلاشهایشان
در مسیر دادخواهی بازداشت و به حبس محکوم شدهاند جایی
که زنان بدون توجه به نیازهای جنسیتیشان تحت یک عنوان عمومی «زندانی سیاسی»
نگهداری میشوند. وضعیت زنان زندانی در زندانهای قرون دیکتاتوری حاکم اسفبار و
غیر قابل تحمل است. این زنان در پشت دیوارهای زندانهای حکومت زنستیز از اولیهترین
حقوق انسانی یک زندانی نیز بهرهمند نیستند. آنها روزانه بایستی طعم
تلخ توهین، تحقیر و ضایع شدن حقوق خود را تحمل کنند. بسیاری از زنان زندانی
به دلیل سطح پایین بهداشت و درمان در زندانها به بیماریهای خطرناک مبتلا و برخی
حتی جان خود را در این زندانها از دست میدهند.زنان زندانی را باید اولین قربانیان مردم ایران توسط سران
حکومت دانست. زنان
زندانی سیاسی اولین قربانیان شکنجه در ایران به شمار میآیند. در حاکمیت دیکتاتوری
مذهبی و زنستیز، زنان زندانی همواره تحت شکنجههای وحشیانه قرار داشتهاند. در
دهه ۶۰ بازجویان
و شکنجهگران بر روی زندانیان سیاسی زن در زندانها شکنجههای اعمال میکردند که
حتی تصور آن هم سخت و باور کردنی نیست. برخی از این شکنجهها عبارتند از:شلاق و کتک زدن، درآوردن چشم از حدقه، آویزان کردن، کشیدن ناخن
، فروبردن اجسام تیز در بدن، فروبردن فلزات داغ شده در بدن، تجاوز جنسی،
بریدن اعضای بدن، سوزاندن.هم اکنون نیز
مقامات و بازجویان به منظور در هم شکستن زندانیان سیاسی زن، با بلاتکلیف نگه داشتن
و اضافه کردن حکم با اتهامات مبهم، انتقال به سلولهای انفرادی تلاش میکنند که
روحیه زنان زندانی سیاسی را در هم بشکنند.
زنان زندانی در کلیه زندانها، روزانه شاهد رفتارهای خشن و برخوردهای نامناسب
ماموران زندان قرار دارند. به دلیل پایین بودن سطح تحصیلات اکثریت آنها و مسلط
نبودن به حقوق اولیه و انسانی هر زندانی، بسیاری از حقوق آنها توسط مقامات زندان
پایمال میشود.خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی در زندانهای
جمهوری اسلامی رواج دارد در اوایل دهه ۶۰ هجری خورشیدی حکومت وقت به سرکوب شدید مخالفان پرداخت و هزاران تن توسط نیروهای سپاه پاسداران اعدام گشتند. در این دوران گزارشها
متعددی از شکنجه، شرایط نامناسب زندان،
بازداشتهای دلبخواهی و نقض بنیادیترین اصول حقوق بشر منتشر شد و اتهاماتی مبنی بر تجاوز جنسی به زندانیان زن و ازدواج اجباری و موقت آنها با نگهبانانشان پیش از اعدام به گوش رسید. در
لندن یک سازمان غیر دولتی مدافع حقوق انسانی شهروندان ایرانی بنام «عدالت برای
ایران» نخستین گزارش جامع به زبان انگلیسی را در مورد خشونت جنسی و تجاوز به زنان
در زندانهای ایران منتشرکرد. بین سالهای ۶۰ تا ۶۶ هزاران زندانی سیاسی زن بازداشت شده و در زندانهایی مانند اوین و گوهردشت نگاهداری شدند. این دسته از
زندانیان که تحت نظارت نزدیک توابین و ناظران زن و در دستان محافظان مرد زندان قرار داشتند که آنها را شکنجه
داده، به آنها تجاوز کرده، با آنها ازدواج کرده یا آنها را اعدام میکردند و با
بیان اینکه زندانیان تحت شستشوی مغزی، تحقیر و تخریب روحیه قرار
داشتهاند، میگوید که برخی از زندانیان جهت پایان این شکنجهها تصمیم به ازدواج
موقت با زندانبانها میگرفتند و برخی دست به خودکشی میزدند.تجاوز، ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، یا دلایل دیگر، صورت پذیرد. با توجه به
اینکه تجاوز جنسی، آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و
همچنین باعث احساس شرمساری این افراد میشود،.برخی از بانوان که در زندان به آنها تجاوز جنسی میشد،
بعد از مدتی، خودکشی میکردند. مقامات
زندان، زندانیان زنی که فرزندانشان با آنها در زندان است را برای همکاری و جاسوسی
تحت فشار قرار میدهند. آنها همچنین زنان زندانی را تحت فشار قرار میدهند تا به خواستههای
آنها تمکین کنند.بسیاری از زنان
بازداشتشده مادرانی هستند که فرزندان خردسالشان تحت ستم مضاعف سرکوبگر قرار
دارند. همچنین دستگیری برخی زنان در
خانههایشان با توسل به زور و خشونت و در مقابل چشم کودکان آنها صورت گرفته است
برخی از مادران زندانی در زمان بازداشت یا پس از آن با تهدید آزار کودکانشان روبهرو
بودهاند. این تهدید جدا از شکنجه روانی مادر، تضییع حقوق کودک نیز محسوب میشود. زندان
برای تمام زندانیان محرومیت از دنیای آزاد بوده و زندان سیاسی نماد بیعدالتی برای
همه افراد است. اما نباید نادیده گرفت که وضعیت بهداشتی زنان خاصتر و آسیبپذیری
جسمی و روحی آنان بیشتر است. دسترسی به امکانات
بهداشتی از جمله نوار بهداشتی و وسایل کمکدرمانی برای دوران پریود ماهیانه، نیاز
به مواد نوشیدنی و غذای سالم برای زنانی که در دوره ماهیانه هستند یا مادران
شیرده، از دغدغههای زنان زندانی در دوران مختلف بوده است. اظهاراتی که «یلدا آقافضلی» در یک فایل صوتی منتشر
کرده، گواه شکنجه او به عنوان یک زندانی است. این دختر ۱۹ ساله
در چهارم آبان ۱۴۰۱در
تهران دستگیر و ۱۵ آبان آزاد شد. ۲۰ آبان ۱۴۰۱
خبرهایی منتشر شد که او بر اثر خودکشی جان باخته است. این دختر جوان در فایل
صوتی که برای دوستش ارسال کرده از کتکهای فراوانی سخن میگوید که به قصد اعترافگیری
از او صورت گرفته است. مرگ مشکوک او پنج روز پس از آزادی از سوی رسانههای حکومتی
مرگ بر اثر مصرف مواد مخدر اعلام شد. اما سوال بیپاسخ چرایی و چگونگی وضعیت
روحی و جسمی یک دختر ۱۹ سال است که تحت شکنجه
ماموران حکومت قرار داشته و پنج روز پس از آزادی فوت کرده است.علاوه بر این دستکم
سه زندانی به نامهای «ماهان جلال دوست»، «ملیکا قراگوزلو» و «غزل قاسمی» به مرکز
رواندرمانی امینآباد در تهران و بیمارستان روانپزشکی رشت منتقل شدهاند. این
نشان میدهد که زندانهای امنیتی جمهوری اسلامی همچنان سنت شکنجه روانی و جسمی
زندانیان سیاسی را ادامه میدهند. زینب
جلالیان، قدیمیترین زن زندانی سیاسی در ایران که هفدهمین
سال حبس بدون مرخصی خود را در زندان یزد سپری میکند، در صدر این فهرست قرار دارد.جلالیان در سال ۱۳۸۶
بازداشت و به اتهام محاربه از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به حبس ابد محکوم
شد. در 18 سال گذشته وی تحت فشارهای بسیار شدیدی قرار داشته
است. شلاق، کوبیدن سر به دیوار، تهدید به تجاوز، شکستن پیشانی و…. مقامات زندان برای
درهم شکستن مقاومتش وی را ماههای متمادی در سلول انفرادی نگه داشته بودند.زینب جلالیان به دلیل شکنجه و شرایط بد زندان به بیماریهای
مختلف از جمله بیماری کلیوی، ریوی، گوارشی، فشار خون، ناخنک چشم و ضعف در بینایی،
عفونت دندان و برفک دهان و… مبتلا شده است.با وجود نیاز به درمان در خارج از زندان به دلیل نبود امکانات پزشکی در
بهداری زندان، مقامات زندان از انتقال وی به بیمارستان ممانعت به عمل آورده و به
این صورت وی را به صورت مستمر تحت شکنجه قرار دادهاند.مقامات زندان همچنین به منظور تحت فشار قرار دادن زینب جلالیان، تماس
تلفنی و ملاقات حضوری وی را بیش از ۲ سال
ممنوع کرده بودند.پراکندگی جغرافیایی اسامی شناسایی شده از زنان بازداشت شده متفاوت است.
متاسفانه با وجود توصیههای مکرر فعالان حقوق بشر و وکلای دلسوز به خانوادهها
مبنی بر پرهیز از پنهان کردن نام زنان بازداشت شده و اهمیت اعلام نام آنها به
منظور جلب توجه افکار عمومی به وضعیت فرد زندانی، اما همچنان عنوان کردن نام زنانی
که در بند نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی گرفتارند، جزء تابوهای اجتماعی در بسیاری
از مناطق ایران به شمار میآید.
کنشهای مبارزاتی در تمام مناطق ایران یکسان نیست. در برخی مناطق، حتی با وجود
سنتی بودن، خانوادهها روحیه مقاومتر و مبارزاتیتری در قبال ستم به فرزندان یا
یک عضو خانواده دارند. در برابر ظلم، سکوت نمیکنند و دادخواهی را فریاد میزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سپاس از توجه و انتقادات شما
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.