نابرابری جنسیتی در سیستمهای کیفری یک مشکل بینالمللی است که نقض حقوق انسانی زنان را در همهی کشورها تحت تأثیر قرار میدهد. محکومان زن در اکثریت خود از اقشار آسیبدیده و محروم اقتصادی و اجتماعی هستند و در زندان محرومیت مضاعف را تجربه میکنند، زیرا در طی تاریخ ساختار و فرهنگ زندانها عمدتاً برای زندانیان مرد شکل گرفته است. علیرغم تلاشهای هواداران حقوق بشر، فمینیستها و فعالین برابری جنسیتی برای رسیدگی به حقوق انسانی و برابر، تبعیض علیه زنان زندانی و محرومیت همچنان در بسیاری از زندانهای جهان –حتی در کشورهای آمریکای شمالی و اروپا— وجود دارد زیرا مناسبات قدرت جنسی-جنسیتی خارج از زندان در زندان نیز حاکم است. بنابراین، تجربیات منحصر به فرد و چند لایهی زنان در زندان نیاز به تحلیل و بررسی سیستم کیفری و میزان دسترسی به عدالت، قوانین تبعیضآمیز، شکاف جنسیتی در عرصهی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و انگارههای ذهنی واپسگرایانه دارد که باید گفت علیرغم رشد تصاعدی تعداد زندانیان زن در جهان و همچنین زندانیان سیاسی و عقیدتی، این امر در دستور کار دولتهای جهان قرار ندارد.آهنگ رشد تعداد زنان زندانی در سطح جهان یکی از شاخصهای نگرانکنندهی جهانی است و چالشهای گوناگونی را در بر دارد، زیرا زیرساختهای زندانهای جهان برای در بند قرار دادن مردان شکل گرفته و نه نیازهای انسانی که زندانیان زن نیز باید از آن بهرهمند شوند. تخمین زده میشود که ۷۴۱,۰۰۰ زن و دختر در سراسر جهان در زندانها محبوس هستند که این رقم از سال ۲۰۱۰ افزایش ۱۷ درصدی را نشان میدهد. برای نمونه در آمریکا –که یکی از بالاترین تعداد زندانیان را در جهان دارد— در سال ۱۹۷۸ بر اساس آمارهای موجود ۱۱,۶۰۰ زن زندانی در زندانهای ایالتی و فدرال وجود داشته و این تعداد در سال ۲۰۲۱، به ۸۳,۳۰۰ نفر افزایش داشته که رشد ۶۰۰ درصدی را نشان میدهد. بر اساس گزارش اتحادیهی آزادیهای مدنی آمریکا (American Civil Liberties Union)، در سال ۲۰۲۳، تقریباً ۱۷۲,۷۰۰ زن و دختر در ایالات متحده در مراکز مختلف اصلاح و تربیت زندانی بودند که از این تعداد ۱۶۵,۴۰۰ نفر در زندانهای محلی، ایالتی و فدرالاند و بقیه در بازداشگاههای دیگر. پس از آمریکا کشورهایی که بیشترین تعداد زندانیان زن را دارند از جمله چین با ۱۴۵,۰۰۰ زندانی (به اضافهی تعداد نامعلومی زن و دختر در بازداشتهای موقت و اداری)، برزیل ۴۲,۶۹۴، روسیه ۳۹,۱۲۰، تایلند ۳۲,۹۵۲، هند ۲۲,۹۱۸، فیلیپین ۱۶, ۴۳۹، ویتنام ۱۵۱,۵۲، اندونزی ۱۳۷۰۹، مکزیک ۱۲,۷۸۲ و ترکیه ۱۲,۲۴۲ نفر هستند.تعداد زندانیان در سطح جهان نیز روند رشد یابندهای دارد که در خلال همهگیری کرونا کاهش شدید یافت اما بار دیگر بر روند قبلی خود ادامه داد. برای تصور جمعیت جهانی زندانیان باید اشاره کرد که این تعداد بیش از دو برابر تعداد افرادی است که در جمهوری آفریقای مرکزی، نروژ یا سنگاپور زندگی میکنند و تقریباً برابر با جمعیت جمهوری دومینیکن و اردن است. از نظر تقسیم جنسیتی زندانیان جهان ۹۴ درصد مرد و حدود ۶ درصد زن هستند. با این حال، در طول دو دههی گذشته تعداد زنان زندانی با سرعت بیشتر –یعنی سرعت رشد ۳۵ درصدی نسبت به رشد ۱۶ درصدی مردان— افزایش یافته است. آمار زنان زندانی با توجه به شاخصهای گوناگون از جمله شکاف جنسیتی و مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مناطق مختلف جهان متفاوت است. در آفریقا این نسبت با ۳ زن از هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر جمعیت، پایینترین میزان را دارد. در آسیا این نرخ ۷ زن از هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر جمعیت این قاره است (۹ به استثنای چین و هند). در اروپا، ۱۰ زن (به استثنای روسیه) از ۱۰۰,۰۰۰ نفر و در اقیانوسیه ۱۰ زن و در قارهی آمریکا، ۳۰ زن (۱۴ به استثنای ایالات متحده) از هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر است. در واقع تعداد زنان و دختران در زندان در سراسر جهان نزدیک به ۶۰ درصد از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. در حالیکه تعداد زندانیان مرد حدود ۲۲ درصد افزایش یافته است. این آمارها با توجه به اینکه بر اساس آمارهای سازمان ملل، رشد جمعیت جهان حدود ۳۰ درصد در خلال سالهای ۲۰۰۰-۲۰۲۳ بوده، باید مورد توجه قرار گیرد.تعداد زندانیان در کل و همچنین تعداد زندانیان زن نسبت به کل جمعیت یکی از شاخصهای بینالمللی برای سنجش کارایی سیستمهای کیفری و قضایی جهان است. کشورهایی که بالاترین تعداد زندانی زن به نسبت جمعیت را دارند (یعنی تعداد زندانیان زن به ازای هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر جمعیت)، در درجهی اولیه آمریکا (۶۴)، تایلند (۴۷)، السالوادور (۴۲) و روسیه (۲۷) هستند. البته در برخی از کشورها از جمله ایران و چین اساساً آمار دقیقی از تعداد زندانیان به دلایل مختلف وجود ندارد.یکی از اهداف توسعه پایدار، ترویج حاکمیت قانون در سطح ملی و بینالمللی و تضمین دسترسی برابر به عدالت برای همه است. علاوه بر شاخص تعداد زندانیان نسبت به کل جمعیت، تعداد زندانیان بدون محکومیت به نسبت کل جمعیت هم به عنوان شاخص و معیاری برای سنجش کارایی سیستم قضایی تعیین شده است. اما همانند شاخصهای دیگر اهداف توسعه پایدار چون برابری جنسیتی –هدف شمارهی ۵ در حالیکه فقط ۶ سال به ۲۰۳۰ مانده— نه تنها جامعهی جهانی گامی چشمگیر در تحقق اهداف توسعه پایدار به جلو بر نداشته، بلکه در بسیاری موارد یک گام نیز به پس برداشته شده است. روشن است که بخش کثیری از زنان زندانی را زنان با جرایم عادی تشکیل میدهند. هم زنان زندانی به دلیل جرایم عادی و هم زنان زندانی به دلایل سیاسی و عقیدتی، در سطح جهان از ویژگیها و چالشهای مشترکی برخوردارند. هویتهای چندگانهی زنان دربرگیرندهی طیفی از چالشها و محرومیتهای زنان زندانی را شکل میدهد. پر رنگ بودن چالشها و تبعیضات به میزان شکاف جنسیتی، دسترسی به عدالت، تبعیضات قانونی و میزان تسلط فرهنگ پدر-مردسالارانه در این کشورها بستگی دارد. زنان زندانی عادی اغلب پس زمینههای به حاشیه راندهشده دارند و با مسائلی مانند فقر، بیماریهای روانی و سابقهی سوءاستفاده و تروما مواجه و بسیاری از آنها به دلیل جرایم غیر خشونتآمیز مرتبط با فقر زندانی میشوند. زنان زندانی بیشتر از مردان با انگها و فشارهای روحی و اجتماعی مواجه میشوند و پس از آزادی برای بازسازی زندگی خود با چالشهای عدیده و فزونتر برای یک زندگی عادی مواجه هستند. بسیاری بعد از آزاد شدن برای کار و مسکن با موانع عدیدهای روبهرو میشوند. رابطهی زنان زندانی عادی با خانواده و فرزندانشان به شدت تحتتأثیر قرار میگیرد. اغلب حضانت کودکان خود را از دست میدهند یا فرزندان آنها در زندان بزرگ میشوند و به طور کل رابطهی آنها با دوستان و خانواده بسیار آسیب میبیند. در برخی از کشورها و به ویژه کشورهای اکثریت مسلمان، زنان به دلیل «جرایم اخلاقی» یا جرایمی مانند «زنا»، «فحشا»، یا «نافرمانی» –که رفتار خاص زنان را جرمانگاری میکند و منعکسکنندهی هنجارهای فرهنگی مردسالارانه است—، زندانی میشوند و تحت محکومیتهای سنگین و تبعیضات سیستم قضایی نیز قرار میگیرند. ادبیات گستردهای از اذیت و آزارهای جنسی-جنسیتی و سوءاستفادهی جنسی از زنان زندانی وجود دارد که اگرچه در برخی از موارد روایات آن نوشته و گفته میشود، اما دادخواهی به ندرت صورت میگیرد. کاهش جمعیت زندانیان و مدیریت برای بازگرداندن زنان زندانی به عرصهی جامعه نیازمند سیاستها و تحلیلهای جنسیتی و همچنین اصلاحات در قوانین کیفری گستردهتر دارد.رشد تعداد زنان زندانی در برگیرندهی زنانی نیز میشود که به دلایل عقیدتی و سیاسی زندانی شدهاند؛ اگر چه در سطح جهان تعداد بسیار محدودتری از کل زنان زندانی را تشکیل میدهند. زنان زندانی به دلایل عقیدتی و سیاسی، اگرچه در زمینهی گفتمانهایی چون «زنان زندانی و نقش مادری»، «زنان زندانی و اذیتهای جنسی-جنسیتی»، «بهداشت و سلامت در زندان» و دیگر موارد چالشهای مشترکی با زنان زندانی عادی دارند اما ویژگیهایی هم دارند که خاص خودشان است. زنان زندانی به دلایل عقیدتی و سیاسی، معمولاً جزو زنان شهری، تحصیلکرده و روشنفکر (برخی هم بدون تحصیلات عالیه) هستند. رابطهی زنان زندانی به دلایل عقیدتی و سیاسی هم با فرزندان کودک خود –چه در زندان باشند و چه در بیرون از زندان— آسیب میبیند اما این دسته از زنان زندانی در اغلب موارد، مورد حمایت از طرف دوستان و آشنایان و جامعه قرار میگیرند. این بار مثبت تأثیرات چشمگیری در میزان آسیب رابطهی این زنان با فرزندان کم سن و سال خود دارد. زنان زندانی به دلایل عقیدتی و سیاسی هم با چالشهای عدیده بعد از آزادی مواجه هستند اما حمایت اجتماعی و حمایت دوستان و بستگان راه را برای آنان هموارتر میکند. زنان زندانی به دلایل عقیدتی و سیاسی هم مورد اذیت و آزار جنسی-جنسیتی قرار میگیرند اما آنها به علاوه تحت شکنجههای شدید و غیرانسانی برای اقرارگیری و بروز اطلاعات نیز هستند که آسیبهای مرگباری بر سلامت روح و جسم آنها وارد میکند. در سطح جهان، زنان مبارز آمریکای لاتین بیشترین تعداد زنان زندانی سیاسی و عقیدتی را در بر میگیرند. در کتاب «زنده ماندن فراتر از ترس: زنان و شکنجه در آمریکای لاتین» ( (Surviving Beyond Fear: Women and Torture in Latin America که ده سال پیش چاپ شده، آمده است که رژیمهای نظامی فاشیستی در آمریکای لاتین الگوهایی از مجازات را که به طور خاص برای زنانی که فعالانه علیه ظلم و استثماری که دولتهای دیکتاتوری بر مردم تحمیل کرده میجنگیدند و یا به هر نحوی در برابر آن مقاومت میکردند، طراحی کرده بودند. بردگی جنسی یکی از شکنجههایی بود که زندانیان سیاسی زن در سرتاسر آمریکای لاتین تحت آن قرار میگرفتند. در این کتاب نویسنده به طور خاص روی شکنجهی جنسی زنان زندانی سیاسی –که شهروندان آرژانتین، شیلی و اروگوئه بودند— تمرکز دارد و ماهیت این شکنجه را تحلیل میکند و اینکه چگونه الگوهای کهن شکنجهها و کلیشههای اجتماعی توسط شکنجهگران برای اخذ اطلاعات دستکاری میشوند. در سالهای اخیر خبرهای گوناگونی از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی در نیکاراگوئه، ونزوئلا، کوبا و سایر کشورهای آمریکای لاتین بیرون آمده است. در آسیا هم ان.جی.او های مدافع حقوق انسانی زنان زندانی و سازمانهای فمینیستی گوناگون روایات زنان زندانی سیاسی را مطرح و دولتها را پاسخگو میدانند. از جمله در فیلیپین که از ۸۱۲ زندانی سیاسی در زندانهای این کشور، ۱۶۳ نفرشان زن هستند. تعداد زنان زندانیان عقیدتی در زندانهای چین را حتی سازمان عفو بینالملل هم نمیتواند برآورد کند. این زندانیان در برگیرندهی دو گروه هستند: زنان تحت احکام «ضد انقلابی» و زنانی که به نقض حقوق خود اعتراض میکنند و الزاماً «ضد انقلابی» نیستند. همچنین بسیاری از زندانیان در چین از جمله زنان زندانی بدون دادگاه و حکم مدتها در زندان میمانند.به هر حال به درجات گوناگون زندانهای زنان در سطح جهان اشکال متعددی از نابرابریهای جنسیتی، اذیت و آزار، تحقیر و توهین و شکنجههای جنسی-جنسیتی را بازتولید و تقویت کرده و زندان به مثابه فضایی سرشار از مصائب گوناگون برای زنان زندانی تحت مدیریت دولت یا کمپانیهای خصوصی (۱) است.زنان زندانی در ایران چون سایر نقاط جهان یکی از آسیبدیدهترین و محرومترین بخشهای جامعهی ایران هستند. از نظر تاریخی زندان و زندانبان مترادف زندانیان مرد است و قرار گرفتن زنان در این فضا با توجه به نیازهای خاص خود در واقع محرومیت مضاعفی است که به زنان زندانی تحمیل میشود؛ به ویژه در کشورهایی از جمله ایران که طراحی زندان زنان یا بندی از زندان که به زنان اختصاص دارد از اولویتهایی نیست که صاحبان قدرت بخواهند برای آن سرمایهگذاری کنند.شرایط زنان در زندانهای ایران نمادی پردردتر از محرومیتها، تبعیضها، چالشها و اذیت و آزاری است که زنان و دختران در خارج از زندان تجربه میکنند. بر این اساس، زنان زندانی عادی در ایران از جمله محرومترین محرومان هستند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
خشونت خانگی در زمانه بحران
کلاف سردرگم بحرانهایی که اهالی خاورمیانه هر روز و هر ساعت با آن دستوپنجه نرم میکنند، دقیقه به دقیقه درحال پیچیدهترشدن است، این رویداد...
-
مدتی پیش خبری در برخی رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد مبنی بر آزار و شکنجه سه کودک کار در یک کارگاه خیاطی در شهر مریوان. این خبر هولناک، ...
-
در ایران و جهان اعتراض به احکام اعدام در جمهوری اسلامی رو به گسترش است. بیانیهای با امضای ۴۳۰ فعال سیاسی و مدنی علیه اعدام منتشر شده است. ک...
-
اگر بطور متوسط دریافتی هر «حجاببان» با مزایای شغلی و بیمه ۱۴ میلیون باشد، فقط مأمورانی که در خیابانها برای زنان مزاحمت ایجاد میکنند تا ب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سپاس از توجه و انتقادات شما
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.